در نزدیکی خدا
تمام تکه های گمشده ام
افتاده اند
گفت بیا
برای خودم بود
نه خودش...!
می خواست
ناقص نمانم و مفلوک
مثل این روزها...
برای خودم گفت بیا
کاش می فهمیدم
و شاید هم
ان تکۀ فهم من
کمی جلوتر
پیش پای خدا
افتاده باشد
باید سجده ایی
کنم زودتر!
در نزدیکی خدا
تمام تکه های گمشده ام
افتاده اند
گفت بیا
برای خودم بود
نه خودش...!
می خواست
ناقص نمانم و مفلوک
مثل این روزها...
برای خودم گفت بیا
کاش می فهمیدم
و شاید هم
ان تکۀ فهم من
کمی جلوتر
پیش پای خدا
افتاده باشد
باید سجده ایی
کنم زودتر!
امشب
راه که می روی
حواست باشد
تنت به تن
که می خورد
آری امشب
راه بندان فرشته هاست
آمده اند برای تو
امضا بگیرند
از امام زمان...
هرچه را نمی خواستیم
برای خدا دادیم!
و هر چه او می خواست راحسین دنبال نتیجه نبود
او تمام تلاشش را کرد
اما من
با تردید در نتیجه
قید تلاش را میزنم!